قورت میدهم بغضهایم را...
سرم را بالا میگیرم...
نکند اشکهایم جاری شود!
نکند کسی بفهمد که عاشقم!
نکند کسی بفهمد که هنوز عاشقم!
نکند کسی بفهمد با اینهمه بیحبری هنوز به عشقم ایمان دارم!
نکند کسی بفهمد نفس میکشم تا
شااااااااید روزی باخبر شوم او هم در دوردستها به نفس کشیدن من نفس میکشد!
بغضهایم سنگین میشود!
تراوش شده از ذهن در تاریخ 12 خرداد 92...یکشنبه 11:54PM
موضوع مطلب :