از دستم گله داری؟
برای چه؟
بخاطر نگرانیهایم؟
بخاطر پرشدن برگه های دفترچه ی بیمه ام؟
گله برای چیست؟
از برداشت اشتباهت از ناراحتی هایم؟
من از تو ناراحتم؟
به تو غر زده ام؟مگر از من صدایی شنیدی؟
بی صدا؟!؟!؟!؟!
بی صدا مگر کسی غر میزند؟!!!
نه!از تو ناراحت نیستم!
ناراحتی و نگرانی ام از چیز دیگریست!
پژمردگی ام دلیل دگری دارد!
نگرانِ جانِ جانم هستم!
چند صباحیست از آن بی خبرم!
فقط خبر گله مند بودنش از خودم را شنیدم!
نگران نفسهایش هستم!
نکند ریه هایش تشنه ی هوای دم وبازدم باشند!
نکند قلبش تپش را فراموش کرده باشد!
نکند حسودی یا دشمنی در نزدیکی یا حتی در دوردستها درکمینش نشسته باشد!
نگرانی هایم , ناراحتی هایم, از پا افتادن هایم, دلایلی شبیه به اینها دارد!
باز هم از من گله داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تراوش شده از ذهن در تاریخ 11خرداد92..شنبه..11:59PM
موضوع مطلب :