سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
درباره وبلاگ


پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 2
  • بازدید دیروز: 1
  • کل بازدیدها: 28513



Taravoshate zehn
هرمطلبی که دراین وبلاگ نوشته میشه نوشته ی خودمه!شاید زیاد جالب نباشن اما دوست دارم تراوشات ذهنم را نوشته باشم!این نوشته بر اساس دیدن زندگی مردم دراطرافم برداشتهام از فیلم واهنگ و....است وهیچ ربطی به احساس شخصی ندارد که برداشت بشه که این وبلاگ احساسی وعاشقانس!




یه وقتایی...
یه افرادی...
یه بلاهایی روسرمون میارن...
یه چیزایی رو ازمون میگیرن تا...
یه مشکلایی روتجربه نکنیم!
یه شکستایی رونخوریم!
یه طرفی افرادی میمونن که چی شد!!!!!
یه فردی که مهم بود!
این یه هاروچراباعث شد!
حالااون فرد رفته!


تراوش ذهن...7/1/92...7:00am...




موضوع مطلب :


یکشنبه 92 آذر 17 :: 7:35 عصر ::  نویسنده : دریا

خدایا...

توخود حالم را دانی...

زیاد تعریفی ندارد...

عاجزانه ازتوخواهم...

یا درمانم را رسانی...

یاازدرد رهایم سازی!!!


تراوش ذهن...7/1/92...4:56am...




موضوع مطلب :


یکشنبه 92 آذر 17 :: 7:34 عصر ::  نویسنده : دریا

همیشه به یاد داشته باشیم...
شایدکسی که بنظر ما بیمعرفتی کرده ...
فقط در نظر ما بیمعرفتی کرده...
عملا بی معرفتی ای درکار نبوده!
همیشه به یادداشته باشیم..
کسی که بیمعرفتی میکنه ..
شاید دلیلی داشته باشه..
شایدحرفهایی داشته باشه که ما اجازه ی گفتن ندادیم...
شاید برداشت ما براساس بیمعرفتی بوده ..
واین باعث دفاعهایی بشه که عمدتا..
بیمعرفتی میگیم..
به یادداشته باشیم ..
هنوز دقیق معنی بیمعرفیتورونمیدونیم!


7/1/92نوشته ای از خودم...5:21am...




موضوع مطلب :


یکشنبه 92 آذر 17 :: 7:31 عصر ::  نویسنده : دریا

خیانت هایت ,

بی وفایی هایت ,

قولهای دروغت ,

بی محلی هایت ,

همه وهمه راگذشتم!!

امابخاطر ازبین بردن احساسم نسبت به خودت...

هرگز!!!

هرگز نخواهم گذشت!


تراوش ذهن...12/2/92...17:04...




موضوع مطلب :


یکشنبه 92 آذر 17 :: 7:28 عصر ::  نویسنده : دریا

نمیگویم دوستت ندارم!
امااحساس عاشقانه ی قبلی رو نه،ندارم!
نبودنت،آزارم میدهد!!
بودنت...
نمیخواهم چیزی بشنوم!
نمیخواهم ببینمت!
ن!
نه،به من نگو دوستم داری!
دیدن احساس عاشقانه ات آزارم میدهد!
حس میکنم بی وفا شده ام!
نه !نمان!دوستم نداشته باش!
برو!برو...


تراوش ذهن...23/2/92...23:35..




موضوع مطلب :


یکشنبه 92 آذر 17 :: 7:25 عصر ::  نویسنده : دریا